من گمان می کردم،
دوستی همچون سروی سرسبز،
چار فصلش همه آراستگی است
Man goman mikardam,
Doosti hamchon sarvi sarsab,
char faslash hame arastegist
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
من چه می دانستم،
دلِ هر کس دل نیست
قلبها ، ز آهن و سنگ
قلب ها ، بی خبر از عاطفه اند
Man che midanestam,
Dele har kas del nist
ghalbha , ze ahano sang
ghalbha , bi khabar az atefe and
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
در میان من و تو فاصله هاست
گاه می اندیشم،
می توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری
Dar miyane mano to faselehast
Gah miandisham,
mitavani to be labkhandi in fasele ra bardari
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
تو به اندازه تنهایی من خوشبختی
من به اندازه زیبایی تو غمگینم
To be andazeye tanhayi man khoshbakhti
man be andazeye zibayi to ghamginam
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
سیلِ سیالِ نگاهِ سبزت،
همه بنیان وجودم را ویرانه کنان می کاود
من به چشمان خیال انگیزت معتادم؛
و در این راه تباه،
عاقبت هستی خود را دادم
Seyle sayale negahe sabzat,
Hame bonyane vojoodam ra virane konan mikavad
Man be cheshmane khiyal angizat motadam;
Va dar in rahe tabah,
Aghebat hasti khod ra dadam
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
می توان ،
از میان فاصله ها را برداشت
دل من با دل تو ،
هر دو بیزار از این فاصله هاست
Mitavan ,
Az miyan fasele ha ra bardasht
Dele man ba dele to ,
Har do bizar az in faselehast
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شیشه پنجره را باران شست
از دل من اما ،
چه کسی نقش تو را خواهد شست؟
Shisheye panjere ra baran shost
Az dele man ama ,
Che kasi naghshe to ra khahad shost?
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
گرچه شل تاریک است
دل قوی دار ،
سحر نزدیک است
Garche shab tarik ast
Del ghavi dar ,
Sahar nazdik ast
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
چشم من ، چشمه زاینده اشک ،
گونه ام بستر رود
کاشکی همچو حبابی بر آب
درنگاه تو رها می شدم از بود و نبود
Chashme man , chashmeye zayandeye ashk ,
Goone ambestare rood
Kashki hamcho hobabi bar ab
Dar negahe to raha mishodam az boodo nabood
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
می توانی تو به من ،
زندگانی بخشی ؛
یا بگیری از من ،
آنچه را می بخشی
Mitavani to be man ,
Zendegani bakhshi ;
Ya begiri az man ,
On chera mibakhshi